امیرمهدی و تلوزیون
سلام عشق خاله!
هر روز که میگذره بزرگتر زیباتر و باهوش تر میشی!
امروز قراره از علاقه شدیدت به تلوزیون بگم تو این ده روز هم هروقت بغلت میکردیم حواست به تلوزیون بود
ولی امروز مامان خانومت زنگ زد میگف :تموم حواست به تلوزیون و داری برنامه پنگول رو نگاه میکنی
و مامانی خواسته شما رو بغل کنه که گریه کردی و وقتی تو همون حالت قبل و رو به تلوزیون نگهت داشته
خندیدی و آروم شدی!
و چند باری امتحان کرده و مطمئن شده که بخاطر تلوزیون گریه میکنی(جیگری تو آخه چی از tvمتوجه میشی؟)
جدیدا هم همش دوست داری از نی نی خوابت بلند بشی یا نخوابی وهمش واس بابا و مامان دست و پا میزنی و اونا هم تو رو بغل میکنند و میخندی و خودت رو تکون تکون میدی از بس دایی و مامان جون تو بغلشون تو رو تکون دادن عادت کردی
اینم یه عکسی در تایید گفته های بالا که سری قبل دایی ازت گرفته با تموم دقت داری تلوزیون تماشا میکنی