امیر مهدیامیر مهدی، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

♥شاهـــزاده آبـــــــانی مــــــن♥

اولین ماه محرم

1394/8/10 18:40
نویسنده : خاله
527 بازدید
اشتراک گذاری

روزها از پس هم میگذرن و ما شاهد بزرگ شدن ثمره ی زندگیمون هسیم

روزها میگذرن و تو شیرین و شیرین تر میشی و البته شیطون تر 

روزهایی که سپری شد اولین ماه محرمت رو تجربه کردی  فکر میکردیم شاید شنیدن  صدای طبل یا عزاداری ها 

اذیتت کنه و باعث ترست بشه اما خیلی خوشت اومده بود 

کاروان عصر عاشورا با دیدن سوزوندن خیمه ها و اسب و ... ذوق میکردی و ما هرچه سعی داشتیم جلوی دست

زدنت رو بگیریم بی تاثیر بود 

پنجمین دندونت هم کاملا بیرون زده + سرماخوردگی جزئی که برات پیش اومد 

 

جدیدا کاری برات انجام میدیم مثلا بهت خوراکی میدیم یا بیرون که می بریمت اگه خوشت بیاد 

 

شروع به بوس کردن ما میکنی!

 

گاهی هم برای اینکه رضایت بدیم برای انجام کاری مثلا گرفتن کنترل زبون بسته و زدن اون روی زمین و مبل 

 

با خنده هات دلبری میکنی و لازم هم باشه ما رو میبوسی تا کاری رو که میخوایی رو انجام بدی

بریم سراغ عکسات

 

قبل از مراسم شیرخوارگان خونه عموی مامان

 

 

 

 

 

یه روز که مامانی میخواسته به باغچه اب بده ازشما غافل میشه و شما هم این بلا رو سر خودت میاری

 

بماند که چقد مامان سرزنش شد توسط ما 

 

 

 

 

 

نگاه به گل ها نقشه برای خرابکاری

 

 

 

اندر حکایت پایین اومدن از پله اشپزخونه

 

 

 

 

 

مهمونی خونه عمو مامان

 

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان زهره
11 آبان 94 0:32
سلام خوشگلم چه عکس های قشنگی امیدوارم همیشه آرامش مهمون خونت باشه خوشگلم دوستت دارم
خاله
پاسخ
سلام مرسی عزیز دلم همچنین برای شما