خواب...
سلام پسری!
الان که دارم این پست رو میذارم شما خوابیدی!
امروز به همراه مامان جون و مامانی رفتی خونه خاله مامان و کلی اونجا بازی کردی منم طبق معمول نشد
که باهاتون بیام ایشالله خودت که بزرگ شدی حال این روزهای منو درک میکنی نفس!
فردا میخوایم بریم مهمونی خونه عمو مامان و البته عمه بابادونه دونه بچه ها ازم می پرسن که شما میایی یا نه ؟
همه دلتنگ شدن برات و دوست دارن زودتر ببیننت و فردا وظیفه خطیر مواظبت از تو افتاده گردن من
راستی بردیمت دکتر چشم گفت مجرای اشکت تنگه و از هر 4بچه یکی اینجوری میشه ولی جای نگرانی نیست
ایشالله که تا 6ماهگیت خوب میشه
از شیرین کاری های این مدت که چون مامانی دو سه بار موقع بازی کردن باهات زبونش رو در اورده حالا هروقت
مامانی رو می بینی زبونت رو در میاری و میخندی! رابطه عجیبی بین تو مامانی هست غیر ممکنه مامانی بخنده و تو نخندی
دیشب یکی یکی برات شعر میخوندیم و وقتی ساکت می شدیم تو دونه دونه مارو نگاه میکردی و دست و پا میزدی و منتظر بودی تا دوباره برات شعر بخونیم...
وقتی دایی بغلت میکنه و تکونت میده خوشت میاد و وقتی دیگه تکونت نمیده خودت سرت رو تکون میدی
یا پاهات رو که نوعی اعتراضه به دایی و دوباره دایی شروع میکنه به بازی باهات(هم اکنون هم صدای گریه ت طنین انداز شد تو خونه)
دیشب هم رفتیم خونه عمه مامان که کلی اونجا بازی کردی و عکس هات هم دست دختر عمه مامانی که
فردا ازش میگیرم و میذارم اینجا
ایشالله که فردا پسر خوبی باشی و مارو اونجا اذیت نکنی
این سه تا عکس هم از 3مدل متفاوت خواب تو البته جدید نیس ولی دلم نیومد نذارم
من عاشق این مدل خوابیدنتم
لالا، لالا، گل صدپر بخواب ای نازنین دلبر
لالا، لالا، گل نرگس بلا بر تو نیات هرگز
لالا، لالا، شكر بارت خدا باشه نگهدارت
لالا، لالا، گل سوسن سرت بذار لبت بوسم
لبت بوسم كه بو داره كه با گل گفتگو داره
لالا، لالا، گل زردم نبینم داغ فرزندم
خداوندا تو ستّاری همه خوابند تو بیداری
به حق خواب و بیداری عزیزم را نگهداری
همیشه آروم و خوب بخوابی عزیز دل