عروسی...
سلام پسری!
دیگه کم کم داره سه ماهت هم تموم میشه تو این یک ماه گذشته خیلی چیزا یاد گرفتی میتونی وسایل رو
تو دستات نگه داری با دستات بازی کنی برای خودت میخونی عاشق پنگولی اون روز همچین ذوقی براش میکردی
که دلمون برات غش میکرد!!
پنجشنبه باید واکسن بزنی امیدوارم که مشکلی پیش نیاد برات عشق خاله!
هفته گذشته عروسی پسر عموی مامان بود که شما طبق معمول پسر خوبی بود و مامان رو اذیت نکردی..
تو مسیر چنان با علاقه به خیابون ها و جاده و ماشینا نگاه میکردی و برات جالب بود.
اینم عکسات:
اینجا توماشین که داشتیم میرفتیم تالار
اینجا هم بغل عمه مامانی که خیلی تو رو دوست داره و تو هم هروقت می بینیش براش میخندی و بازی میکنی
دومادی شده بودی واست خودت نفسی..
این عکس هم واس دفه قبلت لبخندت اینقدر شیرین بود که دلم نیومد نذارم برات
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی